نظرات دکتر بهرنگ اسدی مدیرعامل شرکت تأمین سرمایه بانک مسکن در کنفرانس بین المللی تأمین مالی با رویکرد علمی(برگرفته از مجله کنفرانس)
موسسات تأمین مالی میتوانند به کاهش ریسکها کمک کنند؟
باید در دو مورد صحبت کنیم؛ یکی مدیریت ریسک در نهادهای مالی و دیگری مدیریت ریسک در اوراق بهادار؛ در مورد هر کدام از این دو موضوع نیاز است به شرایط اقتصادی توجه کنیم. زیرا مدیریت ریسک در نهادهای مالی دچار تحولات جدی شده است. محیط اقتصادی که در دهههای اخیر در جهان شکل گرفته است مبتنی بر نرخ بهره پایین، رقابت بالا با مارجینهای پایین و ظهور پدیدهای به اسم فینتکهاست که از آنها به عنوان فینتک دکساپشن نام برده میشود. جمیع این شرایط نهادهای مالی را با دگرگونیهایی روبهرو کرده و موجب شده چارچوب مدیریت ریسک نیازمند یک نوگرایی در حوزه نهادهای مالی باشد. پاسخ صحیح به مدیریت ریسک در عصر حاضر باید به گونهای باشد که به سئوالهای جدیدی که در این حوزه به وجود میآید، پاسخ داده شود. ما زمانی میتوانیم از مدیریت ریسک در نهادهای مالی و موثر و کارآمد بودنشان صحبت کنیم و نتیجه بگیریم که سئوالات برخاسته از این شرایط را پاسخ دهیم. حداقل سه گونه از چالشها به ذهن میرسد. در این دوره جدید که تحولاتی شکل گرفته، این سئوال مطرح میشود که آیا مدیریت ریسک در نهادهای مالی به معنی واقعی موجب شده تا اقدامات و اتفاقات و رویدادهای صحیح به وقوع بپیوندد. آیا تعریف دقیقی بین فعالیتها و خدماتی که در نهادهای مالی میدهند با آنچه که رگولاتورها از آن انتظار دارد، تطبیقی صورت گرفته است. آیا اشتهایی برای شفافیت در نهادهای مالی ما شکل گرفته و تقویت شده است. تمام آنچه که درباره اثربخشی رویکرد سنتی ریسک متداول است در شرایط جدید اقتصادی محل سئوال است.
اگر سیستم مدیریت ریسک بتواند این سئوالات را پاسخ دهد با محور جدیدی روبهرو میشود. آیا ساختار مدیریت ریسک توانسته با آن سازماندهی موجب اثربخشی آن شود؟ ساختار ریسک در نهادهای مالی چقدر است و جایگاه فعلی نسبت به آن چه فاصلهای دارد؟ آیا ساختار منابعی که در مدیریت ریسک تخصیص دادهایم ساختار بهینهای است؟ آیا کاراییها از طرق دیگر قابلیت تغییر دارند؟ در نهایت این که هزینه فرآیند مدیریت ریسک را چقدر میتوانیم از طریق نوآوری یا اضافه کردن توانمندیهای جدیدی که ناشی از اضافه کردن سازمانهای جدید، بازآفرینی و کارآفرینی است، تغییر دهیم؟ دسته سوم از چالشها و سئوالاتی که اثربخشی مدیریت ریسک را در نهادهای مالی تحت تاثیر قرار میدهد، بحث دیجیتال شدن اقتصاد و اکوسیستمهایی است که ناشی از نوآوری است که در اقتصاد تقویت میشوند و به صورت موثر نهادهای مالی را تحت تاثیر قرار میدهند.
تکنولوژیهایی مانند هوش مصنوعی و رباتیک توانسته به کاهش منابع انسانی کمک کند. آیا آنها توانستهاند سیستمهای پشتیبانی مدیریت قویتری ایجاد کنند؟
ما شرایطی را تجربه کردیم که رقابت در آن فزاینده بوده است. نرخهای حاشیهای به شدت در حال فشار به سمت کاهش است. حوزههای مالی، رقابتهای جدیدی را تجربه میکنند. در ایران شرایط شاید چندان متفاوت نباشد. این مسیر متفاوت لزوما به نقطه متفاوتی منجر نشده است. ما در بازار پدیدههای جدید زیادی داشتیم که میتوان آنها را تفسیر کرد. هر چقدر که موضوع دوری ما از بازار مالی جهانی مورد بحث برخیها باشد، نقطهای که هستیم ما را سمت بازارهای جهانی میکشاند. در خصوص این که بازارها باید وارد چه حوزههای شوند تا اثربخش باشند، چارچوبهای متعددی وجود دارد. یکی از چارچوبها، رویکرد دیلویت است که موسسهای بسیار به نام است.
6 محوری که برای فعالیت یک نهاد مالی در حوزه مدیریت ریسک میتوان متصور بود و باید پیرامون آن نسبت به مهندسی مدیریت ریسکمان در نهادهای مالی گام برداریم، به این شرح است.
در محور اول نیاز داریم در مدیریت ریسک نهادهای مالی بر روی ریسکهای استراتژیک تمرکز داشته باشیم. این تمرکز بخشی مبتنی بر این است که ما ریسکهای استراتژیک را شناسایی کنیم. باید سطح اخلال و درجه اخلال این ریسکها را به صورت جدی در مدلهای مدیریت ریسک بررسی کنیم.
در محور دوم، استقرار یک نظام فرهنگی و هنجاری بسیار رسمی است که باید نسبت به آن اقداماتی صورت پذیرد. یکی از جدیترین مسائل ایجاد چنین فرهنگ و هنجار مستحکمی مبتنی بر ریسک و آگاهی از این است که ما در گام اول بتوانیم به معنای واقعی یکپارچهسازی میان فرهنگ و سازمان را داشته باشیم. استفاده از انواع تکنولوژی که واقعا بتواند ما را از رفتارهای پرخطر منابع انسانیمان آگاه کند.
محور سوم، محور بازآفرینی خطوط مدیریت ریسک است. امروزه به خاطر نوآوریهایی که ایجاد شده، تعاریف بسیار تغییر کرده است. به همین دلیل بسیاری از نهادهای مالی دست به بازآفرینی زدهاند و این ساختارها را شکستهاند و بخشی از تجارب لایههای مختلف را به یکدیگر تزریق کردهاند. باید نسخه مالی نهاد مالی هر شرکتی نوشته شود و ساختارشکنانه آن را پیش برد.
محور چهارم که یکی از جدیترین محورهای ماست، بحث غنا بخشیدن به توانمندیهای مدیریت ریسک است. ما امروز ریسکهای غیرمالی مختص را افزایش میدهیم و مدام پررنگتر میشوند. بحث کیفیت دیتا بسیار جدی است. سازمان و نهاد مالی بدون توجه به این مسئله نمیتواند یک سیستم مدیریت ریسک مستقل و کارآمدتر را پیشرو داشته باشد. منطقیسازی به معنای هموارسازی و یکپارچه سازی فرآیندها در بازارهای مختلف، مسیری است که ما باید آن را طی کنیم. بازارهای مالی الان یکپارچه هستند. ما باید از تجربیات بازارهای مالی یکپارچه استفاده کنیم.
محور پنجم، بحث کارایی است. ما در شرایطی هستیم که نهادهای مالی در مراقبت کامل فعالیت میکنند. مارجینها تحت فشار هستند و رشد اقتصادی جهانی وجود ندارد. الان بحث هزینه و مدیریت هزینه در فرآیندهای سازمانی، از اهمیت ویژهای برخوردار است. باید سراغ مهندسی مجدد فرآیندهایمان برویم. باید بتوانیم از تکنولوژیها از هوش مصنوعی، از یادگیری ماشین به شکل ویژه استفاده کنیم تا بتوانیم هزینههای این بخش را به نحوه کارآمدتری سمت اثربخشی سوق دهیم. بحثی هم که وجود دارد بحث اشتراکی کردن مجموعهای از این هزینهها و ایجاد زیرساختهای مشترک است. قطعا بهرهوری از این نهادهای مالی میتواند به مشارکتکنندگان کمک کنند.
محور ششم، مدیریت استراتژیک سرمایه و نقدینگی است. سرمایه و نقدینگی دو منبع ارزشمند نهاد مالی برای فعالیت است. ما اگر تحت رگولاتوری مختلف کار کنیم باید چارچوب منسجمی را در مورد این دو منبع اتخاذ کنیم. ما نمیتوانیم با این دو منبع متفاوت عمل کنیم. اگر این شش الزام را برای مدیریت ریسک بپذیریم، میتوانیم مدیریت ریسک کارآمدتری داشته باشیم.